بی بی شهربانو
بیبی شَهْرْبانو، بقعه و زیارتگاهی مشهور در شهر ری استان تهران. این بقعه در مسافت تقریبی 5 / 1 کیلومتری شمال امینآباد (در فاصلۀ 4 کیلومتری شرق بقعۀ حضرت عبدالعظیم (ع))، در دامنۀ جنوبی کوه معروف به بیبی شهربانو، بر فراز صخرهای کوهستانی قرار گرفته است (مصطفوی 6؛ شهیدی، 11؛ حبیبی، 1 / 445).
هستۀ اصلی این بنا، یعنی قسمت حرم و اتاق طویل جنوبی آن ــ با توجه به اینکه در ساخت آن اصول ساختمانی به کار رفته، یعنی دیوارها با سنگ لاشه و ملاطِ گچ ساخته شده و برای سقف هم ترتیب پوشش قالب ساسانیِ سنگ و گچ به کار برده شده است ــ از دوران ساسانی شکل گرفته است، و دیوارهای خارجی صحن با بنای سنگی عهد آلبویه و عصر سلجوقیان در سدۀ 4 ق همزمان است که برای آرامگاه مورد استفاده قرار گرفته و در قرون بعد با احداث رواق و دیوارها و چند اتاق مختلف، به شکل کنونی درآمده است (مصطفوی، 7- 8، 13-14؛ حبیبی، 1 / 456). فضاهای جانبی سنگی موجود در بقعۀ بیبی شهربانو در ابتدا بهمنظور ساخت آرامگاه احداث شده بود و در ادوار بعد، با احداث دیوارهای جدید، رواقها، اتاقها، راهروها و جز آن، محوطۀ اصلی به دو صحن تقسیم شده، و صحنهای مردانه و زنانه، اتاقهای مسکونی و زائرسرا در آن فراهم آمده است (مصطفوی، همانجا؛ حبیبی، 1 / 457). تجزیۀ محوطۀ قدیم بقعه به صحن مردانه و زنانه، و احداث چند اتاق در قسمت شمالی صحن زنانه، شاید از دوران شاه طهماسب یا از دورۀ قاجار باشد، ولی پیشفضای شمالی حرم که در جنوب صحن مردان قرار دارد و اتاقی که در شمال این صحن است، و نیز مسجد یا رواق شمال حرم، از آثار دورۀ قاجاریه است (همانجا).
این بنا در 1334 ش، محوطهای بوده که طول شمالی ـ جنوبی آن 33 متر و عرض شرقیـ غربی آن 22 متر بوده است. ضلع شمالی آن محدود به کوه است و تکیه بر سنگ طبیعی کوهستان دارد (مصطفوی، 4). دیوارها (به ضخامت 60 / 1متر)، بنای جنوبی، طاق گنبدی سنگی با پوشش آجری (با ارتفاع 60 / 10 متر در تیزۀ گنبد) (همو، 8، 15)، اتاق بزرگتر (به ابعاد 6×6 متر، و ارتفاع دیوارههای سنگی آن از کف تا پای طاق 6 متر) در زاویۀ جنوب شرقی، ابعاد آجرهای بهکاررفته در گوشوارههای طاق، و پوشش طاق گهوارهایِ اتاق طویل متصل به آن ــ که همه از سنگ و ملاط گچ است ــ میرساند که این ساختمان تاریخی متعلق به دوران آبادی شهر ری در سدۀ 4 ق، و از آثار دوران آلبویه و عهد دیلمیان است.
بنای اصلی قدیمی بقعۀ بیبی شهربانو مشتمل بر یک حیاط بزرگ و 4 اتاق در جنوب بوده است. حرم بیبی شهربانو در وسط بنا، متصل به اتاق باریک و طویل است که بر فراز آن در زمان قاجار، گنبدی با پوشش کاشی تزیینی ساختهاند (همو، 7- 8، 13-14).
صحن امامزاده شامل دو بخش تحتانی و فوقانی است. صحن تحتانی یک محوطۀ آسفالته در شرق بقعه است که شمال، جنوب و شرق آن را کوههای اطراف احاطه کردهاند. در شمال این صحن دو غار وجود دارد؛ یکی از غارها مشهور به قدمگاه، دری آهنی در پای ریشۀ درخت توت دارد. زائران با طی 15 پله به آب کف غار میرسند و بهعنوان تبرک، جرعهای از آن مینوشند. نزدیک غار، چشمۀ آبی در زیر کوه واقع است که آب شرب بقعه و زوّار را تأمین میکند. زائران بقعه به درِ ورودی پلکانی که به چشمۀ زیرزمینی منتهی میشود، و به درخت توت کمشاخوبرگ جلوِ آن تبرک میجویند و دخیل میبندند. آنها همچنین از محوطۀ مسطحی که در جلو این غار ترتیب داده شده است، برای استراحتکردن و گستردن بساط خود استفاده میکنند (همو، 51؛ حبیبی، 1 / 457، 458). صحن فوقانی نیز به دو قسمت زنانه و مـردانه ــ که هر دو در شمال حـرم قرار دارند ــ تقسیم شده است.
ورودی اصلی امامزاده در ضلع شرقی بنا واقع شده است. پس از واردشدن به محوطۀ امامزاده باید 39 پله را بهصورت نیمدایره برای رسیدن به محوطهای کوچکتر طی کرد و از این محوطه باید 17 پلۀ خشتی را پیمود تا به در چوبی ورودی امامزاده رسید (همانجا).
به گفتۀ راویان محلی، در گذشته ضریح بقعه چوبی بوده و پس از آن، ضریحی فلزی جایگزین آن شده است؛ در 1361 ش نیز ضریح کنونی را روی مرقد گذاشتهاند (همو، 1 / 457).
کهنترین کتیبۀ تاریخی موجود در بقعۀ بیبی شهربانو، نوشتههای صندوق بقعه به تاریخ 888 ق است. بقعۀ بیبی شهربانو بنایی است که قدمت آن به حدود 900 سال میرسد و تنها یادگار سالم و معمور روزگار آبادانی شهر ری است. همچنین نزدیک به 500 سال پیش، صندوق تاریخی منبتکاریشدهای که در حاشیۀ چپ آن، عنوان «امالمؤمنین و خیرالخواتین ستّی شهربانویه قدس الله سرها» آمده، روی مرقد نهاده شده است (کریمان، ری ... ، 1 / 415-416؛ مصطفوی، 37- 39، 50). نیز به روزگار شاه طهماسب اول صفوی (سل 930-984 ق) درِ منبتکاریشدۀ زیبایی را زینتبخش آستانۀ آن نمودهاند (همو، 40-43). این بقعه از قرنها پیش تاکنون زیارتگاه مردم بوده است. اگر این بنا پشتوانهای اعتقادی چون جنبۀ زیارتگاهی و تبرک نداشت، تا به امروز مثل دیگر بناهای تاریخی به دست حفاران ویران شده بود (همو، 46-47).
بقعۀ بیبی شهربانو در 25 خرداد 1315 با شمارۀ 256 در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است (همو، 4، پینوشت 1). در 1383 ش، در ضلع شرقی صحن، چسبیده به بقعه، زائرسرایی به طول 15 / 23متر و عرض 80 / 8 متر ساخته شد (حبیبی، 1 / 459).
بنا به باور عامه بیبی شهربانو بدان سبب که همسر امام حسین (ع)، مادر امام سجاد (ع)، و دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه سلسلۀ ساسانی) است (شهیدی، 9)، همچنین به دلیل قدمت تاریخی بقعۀ او ــ که در گذشتۀ دور آتشکده و معبد اناهیتا بوده و از بنـاهای دورۀ ساسانی و آل بـویه بـه شمار میرفته است ــ زائران و بازدیدکنندگان فراوانی را اعم از مسلمان شیعه و غیرشیعه، و غیرمسلمان و علاقهمند به آثار تاریخی، از نقاط مختلف ایران و حتى جهان به خود جلب کرده است. هنوز هم بر شبکههای ضریح، تکهپارچهها و قفلهایی دیده میشود که زنان برای برآوردهشدن حاجات خود بر آن دخیل بستهاند. همچنین زنان در آنجا آش نذری و شلهزرد پخش میکنند که یا از خانه میآورند، یا در همانجا میپزند. برپایی روضۀ زنانه نیز از رسوم دیرین است. مراسم رمضان، شبهای احیا، عاشورا و تاسوعا با حضور هیئتهای عزادار نیز در آنجا برپا میشود.
از دیرباز اعتقاد بر این بوده است که مردان (مگر سیدها) نمیتوانند داخل بقعه شوند و اگر بروند، مسخ میگردند و بهصورت سنگ درمیآیند. زن آبستن نیز نمیتواند وارد بقعه شود، زیرا ممکن است فرزندش پسر و غیرسید باشد. اگر زن حامله وارد بقعه شود، فرزند وی ناقص یا ششانگشتی یا چهارانگشتی به دنیا میآید (فقیه، 105). به پیروی از این عقیده که مردان غیرسید مجاز نیستند داخل حرم شوند، مداخل بقعه همیشه بسته است. مدخل اصلی حرم به پیروی از سنن پیش از اسلام، کوتاه و باریک است و درِ منبتکاری زیبای زمان شاه طهماسب اول به ارتفاع 5 / 1 متر و عرض 78 / 0 متر، بر این ورودی نصب شده است (مصطفوی، 25، 40).
براساس روایات شفاهی، کوه دهان بازکرده و شهربانوی زنده را پناه داده است؛ پس نباید مرده، قبر، سنگقبر، صندوق و ضریحی وجود داشته باشد. زردشتیان نیز چون مرده را ناپاک میشمارند، به خاک سپردن آن را گناه میدانند و هرگز قبری را زیارتگاه نمیسازند. اما زیارت قبرها در میان مسلمانان شیعه به قدری رواج دارد که حتى در زیارتگاههای مخصوص خضر که آب حیات خورده و زندۀ جاوید است، قبری وجود دارد (نک : بویس، 126-127). داستان مدفون بودن شهربانو در این بقعه، در کتاب تذکرة الخواتین نوشتۀ ملکالکتاب شیرازی در 1269 ق ذکر شده است (نک : حبیبی، 1 / 455).
شهرت شهربانو ریشهای 100‘1ساله دارد. اعتقاد به اینکه شهربانو مادر امام چهارم است، در باور مردم چنان مسلم و بدیهی است که اگر کسی در پذیرفتن آن تردید کند، گویی اصلی ثابت و ضروری را منکر گشته است. داستان شهربانو را نخست پندارها و افسانهها پدید آوردهاند و سپس واقعیت خارجی یافته است (شهیدی، 9).
دربارۀ چگونگی ازدواج امام سوم شیعیان با شهربانو، منابع کهن مطالب متعددی نوشتهاند. در این متون نام شهربانو با عناوین متعددی همچون شهربانو (اربلی، 2 / 317)، شهربانویه (مفید، 2 / 137؛ ابنشهرآشوب، 176)، جهانشاه (کلینی، 2 / 369)، شهرناز (مجمل ... ، 456)، جهانبانویه (ابنشهرآشوب، همانجا)، خَولَه (اربلی، همانجا)، بَرَه (ابنشهرآشوب، همانجا)، سُلافه (همانجا)، غزاله (اربلی، 2 / 286؛ یعقوبی، 3 / 46)، سلامه (کلینی، 2 / 368)، حرار (یعقوبی، همانجا)، مریم (ابنشهرآشوب، همانجا)، و فاطمه (همانجا) ذکر شده است که از این میان نام شهربانو از همه مشهورتر است. کهنترین سندی که میگوید شهربانو در جنگ مسلمانان با ایرانیان اسیر شد و او را به مدینه نزد عمر بردند، کتاب بصائر الدرجات تألیف محمد بن حسن صفار قمی (د 290 ق) است (ص 355). کلینی در اصول کافی، داستان عامیانهای دربارۀ شهربانو دارد که هم از باورهای مردم گرفته شده، و هم بر آراء آنان در دورههای بعد تأثیر گذاشته است: چون دختر یزدگرد را بر عمر درآوردند، دوشیزگان مدینه به تماشای او آمدند. چون به مسجد درآمد، مسجد به نور او روشن شد. چون عمر بدو نگریست، وی روی خود را پوشاند. عمر قصد کشتن او کرد. امیرالمؤمنین (ع) فرمود که تو چنین حقی نداری؛ او را بگذار تا یکی از مسلمانان را به شوهری اختیار کند. عمر دختر را آزاد گذاشت. او بیامد و دست خود را بر سر امام حسین (ع) نهاد. امیرالمؤمنین (ع) پرسید که نام تو چیست؟ گفت: شاهجهان. امام فرمود: نه، شهربانو (2 / 369؛ نیز نک : شهیدی، 12-13). لوحی از زیارتنامۀ بیبی شهربانو که در بقعه آویخته شده، حاکی از همین گفتوگوی میان شهربانو و امیرالمؤمنین (ع) است (مصطفوی، 37؛ نیز نک : اعتمادالسلطنه، 2 / 121-122).
حتى برخی از منابع تصریح دارند که شهربانو و شاهزادگان دیگر که در خانوادههای سلطنتی زندگی کرده بودند، وقتی به اسارت مسلمانان درآمدند، با شیوۀ زندگی اهل بیت (ع) آشنایی نداشتند و نیاز به معلمی داشتند که هم زبان و فرهنگ ایرانیان را بهخوبی بداند و هم با زندگی ائمه (ع) آشنایی داشته باشد، و ظاهراً این وظیفه به عهدۀ سلمان فارسی گذاشته شد (حبیبی، 1 / 455). یعقوبی در سدۀ 3 ق در تاریخ خود نوشته است که پسر دیگر حسین (ع)، علیاصغر نام دارد که مادرش حرار دختر یزدگرد است و حسین (ع) او را غزاله مینامید (2 / 219). مؤلف تاریخ قم (تألیف: 378 ق) نوشته است: مادر امام زینالعابدین (ع) شاهجهان شهربانویه، بنت یزدگرد بود که به هنگام زادن آن امام وفات یافت. نام او سلام، و قبرش در کنار قبر عموی پسرش امام حسن (ع) در مدینه است (قمی، 197).
دربارۀ دفن شدن شهربانو در کوه همان روایت شفاهی که در کتاب تذکرة الخواتین نقل شده، با افسانهها و باورهای مردمپسند درآمیخته است. چگونگی رسیدن این بانو پس از حادثۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع) از این قرار است که او به سفارش قبلیِ امام بر ذوالجناح نشست و یکسر به سوی ایران تاخت و دشمن در پی او بود. شهربانو در نزدیکی ری به این کوه رسید و خواست بگوید: یا هو مرا دریاب! گفت: یا کوه مرا دریاب. کوه شکافته شد و او در دل کوه رفت و گوشهای از چادر او بیرون ماند و قرنها مردم بدان تبرک میجستند (شهیدی، 11؛ بویس، 130؛ حبیبی، 1 / 455-456). اما در این باب، همه متفقالقولاند که مدفن همسر امام حسین (ع) یا در مدینه و یا در کوفه است (فقیه، 72-75؛ حبیبی، 1 / 456).
بهدلیل قرارگرفتن زیارتگاه بر فراز کوه، مجاورت آن با چشمه، ویژگیهای معماری سنگی، اختصاص زیارت آن به زنان، و کاربرد واژۀ بانو و شهربانو برای الٰهۀ اناهید، بسیاری بر این عقیدهاند که این بنا در اصل از نیایشگاههای اناهید، ایزدبانوی آبها و باروری، و از پرستشگاههای زردشتیان پیش از اسلام بوده است (بویس، 129-130، 135؛ کریمان، تهران ... ، 32-41؛ نیز نک : دانشنامه ... ، 5 / 71).
تشابه افسانۀ بیبی شهربانو با داستان زیارتگاه زردشتی «بانوی پارس» در یزد نیز جالبتوجه، و شاید دلیل دیگری برای اثبات این مدعا ست. میگویند هنگامی که یزدگرد سوم از مهاجمان عرب میگریخت، خانوادۀ او به شهر یزد پناه آوردند. تعقیبکنندگان به آنجا رسیدند و ملکه و فرزندانش دوباره مجبور به فرار شدند. ملکه هنوز از دیوار شهر چندان دور نشده بود که از فرط خستگی از پا درآمد و زمین کویر دهان باز کرد و او را در خود جای داد. فرزندانش هریک به یکی از کوههای مجاور گریختند و سربازان عرب در پی آنها بودند. هریک از فراریان در موقع ناامیدی دعا کردند. در این زمان کوهی باز شد و شهربانو را در خود پنهان ساخت (بویس، 127- 128؛ نیز نک : ه د، پیرچکچک).
مآخذ
ابنشهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات علامه؛ اربلی، علی، کشف الغمة، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، خیرات حسان، تهران، 1304 ق؛ بویس، مری، «بیبیشهربانو و بانو پارس»، ترجمۀ حسن جوادی، بررسیهای تاریخی، تهران، 1346 ش، س 2، شم 3-4؛ حبیبی، حسن، امامزادهها و تربت برخی از پاکان و نیکان، تهران، 1388 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1379 ش؛ شهیدی، جعفر، زندگانی علی بن الحسین (ع)، تهران، 1365 ش؛ صفار، محمد، بصائر الدرجات، به کوشش محسن کوچهباغی، تهران، 1362 ش؛ فقیه محمدی جلالی، محمدمهدی، الرحم الطیب یا تذکرۀ بیبی شهربانو، قم، 1378 ش؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1313 ش؛ کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، تهران، 1355 ش؛ همو، ری باستان، تهران، 1345 ش؛ کلینی، محمد، اصول کافی، ترجمۀ جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیۀ اسلامیه؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، بنای تاریخی بقعۀ بیبی شهربانو در ری، تهران، 1334 ش؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413 ق؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، نجف، 1358 ق / 1939 م.